پاییز امسال، پیشخوان کتابفروشیها رنگارنگ شدند. کتابهایی که اکنون با آسانتر شدنِ مرحلهی صدور مجوز، انتظار کمتری میکشند تا به دست مخاطبان برسند. در این گزارش، با شماری از کتابهای تازه آشنا میشویم:
ـ قدم زدن در میان گذشته«صبح چهاردهم آبان، وسط عروسی گرگها، من یک آن تصمیم گرفتم به جای رفتن به سونا و راه رفتن در عمق آبهای سرشار از کلر استخر، بروم روی زمینهای یک محله راه بروم و دنبال یک گمشده بگردم...»
داستان بلند «وارونگی» با این جملههای غریب آغاز میشود تا ما وارد یک داستان خانوادگی شویم؛ قصهای آمیخته با محلههای قدیمی، دیوارهای کهنه و آدمهای معمولی همیشگی، با همان رازها و ناگفتهها و پیچیدگیهای آدمهایی که در زندگی همهی ما حضور دارند.
عطیه راد، نخستین کتابش را «وارونگی» نام نهاده، که نشر چشمه آن را منتشر کرده است؛ داستانی که بهمانند یک عکس خانوادگی بزرگ است، یا آلبومی پر از تصویر آدمهای زنده و مرده.
ـ سپری کردن دقایق با آقای شاعر «امشب اگر ببارد خاک روی میز و حافظه و قلم / و بوسهی سرخ را برگرداند از لبی که حضور ندارد / دیگر بالکن نیست، و زن گم شده / نمیدانم آن سوی چند سالیست! / اما ای کاش لنگ نکند / ای کاش بیدرنگ بیاید و / بگذرد/ اسب تاریک زمستان.»
شعری که خواندید، تکهای از شعر «عبور از زمستان» است. شعری که محمدعلی سپانلو نام آخرین مجموعهی شعرش را از آن گرفته است.
شعرهای این مجموعه که نشر چشمه آنها را منتشر کرده، به گفتهی خود شاعر، بازگوکنندهی حالات شخصی او در زمان بیماری است، اما در عین حال، وجوه مشترکِ دیگری هم برای مخاطبان و دیگران دارد. سپانلو را شاعر تهران هم خواندهاند و به همین خاطر حضور این شهر را در این مجموعه هم میتوان احساس کرد. با این همه، شعرهای این مجموعه پر از تصاویری آشناست که با ویژگیهای خاص و همیشگی سپانلو همراه شده است.
ـ تحول یا افول نقد؟ نشر نی هم کتاب تازهای با نام «دربارهی نقد» منتشر کرده و روی جلدش، زیر اسم کتاب نوشته: «گذری بر فلسفهی نقد». نوئل کارول، نویسنده این کتاب که بنا به گفتهی مترجم، استاد برجستهی فلسفهی تحلیلی است، در اثرش کوشیده تصویر تازهای از نقد و مفهوم آن ارائه کند؛ تصویری که دیگر بر آن معنای همیشگی و متعارف از واژهی نقد استوار نیست: «واژهی نقد در اصل به معنای محک زدن به قصد ارزیابی است، که این مفهوم ضمنی را میرساند که دغدغهی اصلی منتقد باید ارزیابی اثر باشد. اما چندی است که چنین برداشتی از نقد در میان نظریهپردازانِ نقد و منتقدان غربی چندان طرفداری ندارد.»
به این ترتیب، نوئل کارول در این کتاب میخواهد که با مرور دوبارهی فلسفهی نقد یا «فرانقد»، ارزیابی را به جایگاه پیشیناش در نقد بازگرداند. او این کار را با استناد به نمونههای فراوانی از ادبیات و هنر دنبال میکند. شاید با این تعریف تازه، نقد دوباره به دوران اوج خودش بازگردد. این همان چیزی است که نویسندهی این کتاب در پی آن است.
ـ هر کو نکند فهمی، زین کلک خیالانگیز... ابوالفضل حری، کتاب تازهای با عنوان «کلک خیالانگیز» نوشته است؛ کتابی دربارهی بوطیقای ادبیات وهمناک، کرامات و معجزات. ادبیات کلاسیک ایران، پر از رویدادهای شگفت و غریب است؛ پر از حرکات و آدمهای شگفتانگیز. کافیست نگاهی به «تذکرةالاولیا»ی عطار، «هزارویک شب» یا «فرج بعد از شدت» بیندازید تا از پرشماری و گستردگی رخدادهای آن شگفتزده شوید.
اکنون این نویسنده و مترجم، در کتاب «کلک خیالانگیز» به سراغ این وجه پررنگ و یگانهی ادبیات کلاسیک ایران رفته است. او در این کتاب پیشنهاد داده که به جای واژهی «فانتاستیک»، واژه «کرامات» به کار رود و برای این کار آثاری چون همین «فرج بعد از شدت»، «هفتپیکر نظامی»، «گزیدهای از قصههای هزارویک شب» و برخی از حکایات کتاب «عجایب هند» رامهرمزی را بررسی کرده است.
حری در بخش دیگری از کتاب هم با تلقی داستانهای سورهی کهف به منزلهی گونهای از ادبیات «عجیب» یا «معجزات»، بخشی از کتاب خود را به این موضوع اختصاص داده است. این کتاب کمک میکند که ادبیات فانتزیِ ایران را بیشتر و بهتر بشناسیم؛ ادبیاتی که هنوز هم سخنان تازهای برای گفتن دارد و این کتاب چیزی نیست مگر یک نکته از هزاران.
ـ نویسندگانی که در راهاند سالهاست که هفتهنامهی ادبی «نیویورکر» به مرجع و معیاری برای ادبیات تبدیل شده است. همهی نویسندگان جهان، دستکم آنها که ادبیات را جدی میگیرند، دوست دارند داستانشان یک بار در این مجله منتشر شود. کتابهای زیادی که دربرگیرندهی داستانهای چاپشده در این مجلهاند، تاکنون چه در ایران و چه در دیگر نقاط جهان منتشر شدهاند؛ داستانهایی که شاید نخستین وجه مشترکِ آنها این است که توانایی شگفتزده کردنِ مخاطب را دارند.
اکنون نشر مروارید، در کتاب «یک منهای یک»، ۱۷ داستان از میان داستانهای منتشرشده در مجلهی «نیویورکر» را گردآوری، ترجمه و منتشر کرده است. در این کتاب گاهی از یک نویسنده چند داستان کنار هم آمده و خواندنش هیچ فایدهای اگر نداشته باشد، این فایده را دارد که تصویری از ادبیات نوین را به خواننده نشان میدهد.
ـ یک صبحانه با کورت ونهگات آنهایی که اهل ادبیات هستند، «کورت ونهگات»، نویسندهی پرآوازهی آمریکایی را با «سلاخخانهی شمارهی پنج»، «شب مادر» و «گهوارهی گربه» میشناسند؛ کتابهایی که به بیشتر زبانهای زندهی دنیا برگردانده شده و از او یک نویسندهی جهانی ساختهاند.
اکنون انتشارات ققنوس کتاب تازهای از این نویسنده را چاپ کرده است: «صبحانهی قهرمانان». او یکی از مشهورترین نویسندگان ضدجنگ است؛ نویسندهای که در روزگار جوانی در جنگ جهانی دوم شرکت کرد، به دست آلمانها اسیر شد و در بازداشتگاهی در شهر درسدن به زندان افتاد، تا شاهد کشتار بیش از صدوسیوپنج هزار آدم باشد.
ونهگات در «صبحانهی قهرمانان» باز هم به سراغ جنگ رفته و فرهنگ امریکایی را به نقد کشیده است؛ نقدی بیرحمانه و جدی. او در این کتاب از «آشفتگی» سخن میگوید؛ آشفتگی مطلق و این که آدمها میتوانند در شرایط دشوار خود را با این آشفتگی وفق دهند: «سازگاری با آشفتگی دشوار است، اما ممکن است و من خود دلیل زندهی آنام.»
این رمان یکی از آثار مهم این نویسندهی آمریکایی است و خواندنش میتواند ما را با بخش دیگری از توانایی این نویسندهی توانمند آشنا کند؛ نویسندهای که در زندگی همیشه ساز مخالف زد و همواره بر حفظ اخلاق در برابر بینظمی پای فشرد.
ـ درد بیدرمان و بینام مردی را پیش چشم بیاورید که یک بیماری عجیب گرفته است؛ بیماریای که هیچ نامی ندارد. پاهای او گاه بی آن که خودش بخواهد، به راه میافتند و خودشان به هرکجا که بخواهند، میرود. این، بیماری شخصیت اصلی داستان «بینام»، نوشتهی «جاشوا فریس» است: نویسندهی جوان امریکایی که در زمرهی امیدهای ادبیات این کشور به شمار میرود و با چاپ تنها سه رمان توانسته است هم جایزهی رمان «پن» را از آن خود کند، هم نامزد جایزهی «بوکر» شود.
اکنون دومین رمان او، یعنی همین «بینام» را نشر ماهی با ترجمهی لیلا نصیریها منتشر کرده است؛ رمانی جادهای که منتقدان امریکایی را شگفتزده کرد، چون برخلاف رمان نخستِ این نویسنده، که یک رمان آپارتمانی بود و بهشکلی محدود در دفتر یک کار شخصیت اصلی داستان روایت میشد، اینیکی یک رمانِ جادهای است. لیلا نصیریها، مترجم این کتاب خودش سالها روزنامهنگار حوزهی ادبیات بوده و چندیست که به ترجمه روی آورده است. او پیش از این، کتابهای «روزی، روزگاری، دیروز»، «هفتهای یه بار آدمو نمیکشه» و «مون پالاس» را ترجمه و منتشر کرده است.
ـ ترجمهی دیرهنگام یک رمانِ پُرآوازه برای آنهایی که «غرامت مضاعف» جیمز ام.کین را خواندهاند و آن را دوست داشتهاند، خبر خوبی داریم و آن انتشار رمان دیگری از این نویسنده است با عنوان «پستچی همیشه دو بار زنگ میزند». از روی هر دو اثر این نویسنده فیلم سینمایی هم ساخته شده، که برای مخاطبان ایرانی آشناست. افزون بر این، دو کتاب «غرامت مضاعف» و «پستچی همیشه دو بار زنگ میزند» در سیاههی ۱۰۰۱ رمانی که پیش از مرگ باید خواند هم آمدهاند. این کتاب را نشر چشمه با برگردانِ بهرنگ رجبی منتشر کرده است.
برگرفته از :
http://khabaronline.ir/detail/388104/culture/literatureوبرایش و آمادهسازی :
گروه رسانهای دیرین